باران

شروع دیگر

باران

شروع دیگر

خاطره

 به صدایت که معتاد شدم رفتی ،حالا هرروز خاطره تزریق می کنم   .

نظرات 2 + ارسال نظر
saeid 1392,04,05 ساعت 16:14 http://grave-stone.blogsky.com

حال مرا کسی درک می کند

که در سراشیبی ترین نقطه ی این شهر

به یاد کسی افتاده باشد

کسی شبیه تو

که تا دست هایت را باز می کردی

خطوط این جاده مرا به آغوشت می رساند



این سال ها اما

از تمام خیابان ها

جواب سربالا شنیده ام



می ترسم

از مسیرهایی که منحرفت کرده اند

و دوراهی هایی

که در یکی بود و یکی نبود

مرا به پایان هیچ قصه ای نمی رسانند



می ترسم و

حال مرا

تنها کلاغی درک می کند

که هیچ وقت به خانه اش نخواهد رسید .

pouya 1392,04,05 ساعت 20:18 http://tarafdaaar.blogfa.com

سرنوشت خود را در کتنرل خویش بگیر، وگرنه کس دیگری اینکار را خواهد کرد

آپم . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد